Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-05-09@00:26:31 GMT

شهید مدافع امنیت تبریزی از نوع دکتر و کراواتی

تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۵۶۳۸۰

به گزارش قدس انلاین،  امروز تبریز برای یک جوان آمده است، جوانی امروزی! از همان جوان‌های نسل زِد، جوانی که گاهی کراوات می‌زد و گاهی زنجیر گردنی می‌انداخت، لباس‌های رنگی می‌پوشید، عینک آفتابی‌اش مارک بود، بوی عطرش تا ساعت‌ها هوای جایی که حضور داشته را پُر می‌کرد؛ از امیر حسین‌پور می‌گویم، همان جوانی که دکتر بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جوانی که می‌توانست بار سفر ببندد و به فرنگ رود برای ساختن قاب‌های رنگی رنگی. یا اصلا می‌توانست در آغوش وطن‌اش جای بگیرد و جایی هم نرود و مدام عکس و استوری از قشنگی‌های روزش بگذارد! می‌توانست آن شب وقتی فرمانده پایگاه همه را دعوت کرد تا جلوی یک نابرادر را بگیرند، بهانه بیاورد و بگوید به من چه! بگوید من کار دارم و نمی‌توانم همراه‎‌تان بیایم.

ایستاده‌ام وسط میدان شهدا، میدانی که شاهد تشییع پیکرهایی به پاکی شهدا بود. امروز هم قرار است امیرمان را تشییع کنند. به عکس‌های فضای مجازی‌اش نگاه می‌کنم، عکس‌های شیک و پیک دارد با کپشن‌هایی پُر از حیات. همه حرف‌هایش از وطن است و عشق‌اش به آن.

متن‌هایی در وصف مادرش هم است، نوشته بود او تنها کسی است که در صعب‌ترین شرایط پناه می‌برد به آغوش او؛ در مورد پدرش هم گفته است که چقدر شبیه اوست. متن‌هایش را خوانده و خیره به پدر و مادر داغدارش می‌شوم؛ انصافا راست گفته است، خیلی شبیه هم‌اند، چشم‌هایشان عین هم است اما نگاهش شبیه به مادر.

نگاهم می‌چرخد به سمت خواهرش "سمیرا"، معلوم است از آن خواهر برادرهایی بودند که با هم قدرتمند بودند، کنار هم امنیت و دلگرمی داشتند؛ گریه‌هایش فریاد می‌زد که داداش امیر چقدر بی‌چشم داشت دوستت داشتم! چهره‌اش می‌گفت که دلم می‌خواست بنشینم در مراسم عروسی و خیره بشوم به تابلو عکس دامادی‌ات نه عکس بنر شهادت‌اش.

مادر داغدیده خیره به عکس تک پسرش کرده و خواهر نمی‌داند چه کند، انگار که گیر کرده در پیچک بی‌تابی! اما امان از نگاه پدر، پدری که گویا یکی شبیه خودش را از دست داده است.

قشنگ می‌توان فهمید که مادر و پدرش هیچ صدایی نمی‌شنوند جز آخرین صدای امیر را که بهش‌شان گفته بود که برای شام قیمه بار بگذار تا بروم و زود برگردم، یا آن آخرین نگاه‌ و آخرین وداع.

چقدر نوشتن لحظه به لحظه این خبر تلخ است، چطور می‌توان روبروی یک خواهر و مادر داغدیده ایستاد و توصیف کرد آن روز زمخت روزگار را که دردانه‌شان را از آنها گرفت.

چطور می‌توان محکم ایستاد در مقابل اشک‌هایی مادری و کمر شکسته پدری و چشم‌های بی‌رمق خواهری و گفت: دُردانه‌تان چرا رفت؟ عزیز ته‌تغاری‌تان چه چیزهایی دوست داشت؟ نازکرده‌تان را توصیف کنید؟ اصلا مگر می‌شود آن ۲۷ سال با هم بودن‌شان و عاشقی کردن‌شان را در عرض چند دقیقه پرسید؟ چطور می‌شود مادر یک خاطره از آن ۲۷ سال را انتخاب کند و برایم بگوید. مثلا از شیطنت‌های کودکی‌اش بگوید که آنقدر در روزهای آفتابی و نهایت گرمیِ هوا شیطنت می‌کرد و از گرما تبخیر می‌شد اما باز هم دست از بازی بر نمی‌داشت.

یا از روزی که تصمیم گرفت تا بزرگ شود و برود در پایگاه سر محله‌شان بشود بسیجی خوشتیپ و امروزی.

نفسم را حبس کرده و می‌روم سراغ مادرش؛ امیر خوب نوشته بود، مادرش برای منِ هفت پشت غریبه هم آغوش باز کرد. می‌گفت همگی میهمان امیر هستید، امیر هیچ وقت برای میهمان‌هایش اخم نمی‌کرد اصلا پسرم بلد نبود که اخم کند. لبش هم نمی‌خندید چشم‌هایش می‌خندید. دوباره قربان قد و بالای رعنای تک پسرش می‌شود.

گفتم قربان دلت شوم مادر، دستم را محکم فشار داد: امیر را کاش میدیدی، آنقدر مومن بود، آنقدر قشنگ بود؛ می‌گفت مامان وطن برای همه ماست و آنقدر دوست دارم که همه در آرامش و امنیت در شهر قدم بزنند و شادی کنند.

هنوز مراسم به صورت رسمی شروع نشده بود، کنار مادر نشستم و او حرف می‌زد از امیر: به لحظه به لحظه پسرم افتخار می‌کنم، اسم‌اش را امیر گذاشتم تا زیر ولایت امیرالمومنین(ع) باشد. آن طور هم شد، امانت خدا را امروز پس دادم تا برود پیش بابایش امیرالمومنین(ع).

به چهره بابایش خیره شدم، نگاهم کرد و بدون اینکه سوالی بین‌مان رد و بدل شود، شروع کرد تا از امیرش برایم بگوید: می‌دانی دختر جان، این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفته‌های زیادی می‌ماند! هی می‌گفت می‌خواهم مدافع حرم شوم! آن موقع‌ها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ مدام می‌گفت کاش در کربلا شهید شوم.

گفتم در کربلا شهید نشد ولی به نظرم هیچ فرقی با کربلا نداشت، هر چه باشد برای عزاداری امام حسین(ع)‌مان رفت، سرش را چرخاند به طرف بنر دُردانه‌اش: وقتی به مراسم تشییع شهدا در میدان شهدا می‌آمد تا چند مدت کیفور بود، می‌گفت دیدید چقدر با عزت رهسپار شدند، برای ما این چیزها دور است الان می‌خواهم به امیر بگویم دیدی بابا! اصلا دور هم نبود نگو دقیقا این تشییع برای تو شایسته بود.

بابا دست‌هایش را بهم فشرد: وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر می‌خواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. می‌گفت نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمی‌رسد به جان بنرهایش افتاده‌اید؟ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشم‌هایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از ۴ روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت.

دیگر صدای تشریفات نظامی به صدا در آمد؛ پیکر شهید غرق در گل‌های گلایول و در میان دست‌های رفقایش از میان مردم رد شد. سمیرا را نگاه می‌کنم که سرش را به کنار میله‌های سِن تکیه داده و خیره به پیکر برادرش یواشکی اشک می‌ریزد.

مداح ناله می‌کند از زخم‌های حضرت عباس! همه یکصدا با او تکرار می‌کنند: یارالاریوا قربان یا ابوالفضل.

مردمی که از میدان شهدا عبور می‌کردند و اصلا خبری نداشتند این مراسم برای کیست، هم سعی داشتند تا از چَم و خَم ماجرا با خبر باشند.

منبع: خبرگزاری فارس

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: سوریه تبریز شهید مدافع امنیت امام حسین ع مدافع حرم دکتر فضای مجازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۵۶۳۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امیر حیدری: هیچ‌کس قادر به تهدید جمهوری اسلامی و منافع ملی کشور نیست

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، امیر سرتیپ «کیومرث حیدری» فرمانده نیروی زمینی ارتش، در بیست و ششمین دوره هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی که در پادگان «دژ» شهر خرمشهر برگزار شد، اظهار داشت: حضور تمامی شما دانشجویان دانشگاه‌های افسری را امری خجسته می‌دانم؛ چرا که شما با حضور خود در این مکان مقدس، پای در جغرافیایی نهاده‌اید که شاهد بزرگترین دلاوری‌ها، عظیم‌ترین حماسه‌ها و جانانه‌ترین ایستادگی‌ها در دفاع از این مرز و بوم بوده است.

امیر سرتیپ حیدری ادامه داد: بخش جدی و مهمی از تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی، با جانفشانی‌های بی‌مانند و سرسختانه سربازانی شکل گرفته است که با اخلاص و حسن نیت، دست به ساخت بزرگ‌ترین و شجاعانه‌ترین رویداد تاریخ معاصر ایران و جهان زده‌اند.

فرمانده نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه اعضای کنونی هیئت رئیسه معارف جنگ شهید صیاد شیرازی از نسل همان دلیرمردانی هستند که سرسختانه در مقابل دشمنان ایستادگی نشان داده‌اند، افزود: تمامی اساتید، جانبازان و گردانندگان هیئت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، از جمله کسانی هستند که هم در راه حراست از انقلاب و نظام اسلامی پایداری کردند و هم در جهت تداوم بخشیدن به راه بزرگانی نظیر شهید صیاد شیرازی و دیگر شهدای گران‌قدر هشت سال دوران دفاع مقدس، کوشیده‌اند.

وی عنوان کرد: امر خطیر تداوم بخشیدن به راه شهدا و انتقال دانش، دستاوردها، تجربیات و آموخته‌های آنها به نسل‌های آتی، مرهون بصیرت و اراده تزلزل‌ناپذیر اعضای هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی است.

امیر حیدری با اشاره به تقابل ارتش جمهوری اسلامی ایران، به‌ویژه نیروی زمینی و هوانیروز، با گروهک‌ها و فرقه‌های ضاله و منحط ضدانقلاب و ضدملی، گفت: سازمان چپگرای مارکسیستی مجاهدین خلق، که به حق یکی از منفورترین، بدنام‌ترین و بی‌آبروترین سازمان‌های سیاسی روی کره‌ی زمین است، در ابتدای تأسیس خود با طرح دعاوی مارکسیستی در قالب ایده‌های اسلامی، تلاش کرد تا با جذب افراد، به درون نظام و انقلاب اسلامی رخنه کند، اما این سازمان منفور، به سبب نداشتن بنیه‌های اعتقادی قوی و عدم همراهی روحانیت معزز با اندیشه‌های التقاطی و شائبه‌برانگیز آن گروهک، خیلی زود از فضای سیاسی و اجتماعی ایران کنار رفت.

فرمانده نیروی زمینی ارتش اضافه کرد: پس از بروز چنین مسائلی، این گروهک کوردل به انواع جنایات از قتل و ترور گرفته تا آدم‌ربایی و جاسوسی اقدام کرد تا از این طریق بتواند ضمن تقلا برای بر هم زدن نظم و امنیت کشور، به دشمن آن موقع ایران، یعنی رژیم بعثی عراق خوش‌خدمتی کند؛ به همین سبب از میانه جنگ تحمیلی، این گروهک به صورت علنی به همکاری با دولت صدام روی آورد و با این کار برای همیشه دچار نفرین الهی و لعن ابدی مردم ایران اسلامی شد.

وی با بیان اینکه علی‌رغم اعلام پایان جنگ میان ایران و عراق، این گروهک منافق، همچنان به شرارت‌های خود در مرز‌های کشور ادامه می‌داد، افزود: پس از پایان جنگ، نیروی زمینی به حسب وظیفه خود، مسئول تأمین امنیت در نوار مرزی کشور و نیز خنثی‌سازی و پاک‌سازی مناطق محلی از انواع ادوات و تجهیزات جنگی، نظیر مین و تله‌های انفجاری بود. با این حال نیرو‌های سازمان مجاهدین خلق، در طی عملیاتی مفتضحانه به مرز‌های کشور یورش آورده که نیروی زمینی و هوانیروز، با همکاری با نیروی هوایی ارتش، توانستند در طی عملیاتی موسوم به «مرصاد»، آن کوردلان را شکست داده و بر سر جای خود بنشانند.

امیر حیدری ادامه داد: پس از آن نیروی زمینی و هوایی ارتش، با تسلط بر وضعیت نوار‌های مرزی کشور، به مقر و پایگاه‌های منافقین حمله کرده و ضمن دستگیری و معدوم ساختن تمامی افراد این سازمان تروریستی، توانایی هرگونه اقدام نظامی را از این گروهک سلب کردند.

فرمانده نزاجا ضمن اشاره به علت نام‌گذاری هیئت معارف جنگ به نام شهید صیاد شیرازی، عنوان کرد: پس از ناتوانی و ناکامی محض منافقین در ناامن‌سازی نقاط مرزی کشور، این گروهک کوشید تا با برخی تغییرات تشکیلاتی، نظیر ازدواج‌های درون سازمانی خلاف دین و عرف اجتماعی، همدستی با رژیم بعثی عراق، تلاش برای جذب و فریب افراد ساده‌دل و نهایتاً ترور شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار نظیر شهید صیاد شیرازی که نقشی کلیدی در عملیات «مرصاد» ایفا کرده بود، به دشمنی با انقلاب اسلامی ادامه دهد. به همین دلیل است که این هیئت پس از شهادت آن عزیز بزرگوار، مزیّن به نام شهید سپهبد صیاد شیرازی شده است تا یاد و خاطره وی تا همیشه در دل‌ها و یاد‌ها زنده بماند.

سرتیپ حیدری در پایان خاطرنشان کرد: بحمدالله امروز با عنایت فرمانده معظم کل قوا (مدظله‌العالی)، تلاش راسخ و سستی‌ناپذیر نیرو‌های مسلح، به‌ویژه عزم جزم و اراده کوبنده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، هیچ گروه، سازمان و نهاد ضد ملی و ضد نظامی نمی‌تواند چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، کشور یا منافع ملی آن را تهدید کرده و ان‌شاءالله این روند تا زمان ظهور حضرت حجت (عج) ادامه‌دار خواهد بود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • امیر تتلو آزاد می‌شود؟/ وکیل مدافع تتلو : موکلم توبه کرده/ نوجوانان برای آزادی اش دعا می کنند
  • مادر شهیدان «جوینی» به فرزندان شهیدش پیوست
  • روایت پری خانه ما از راز مادران چند شهید
  • ننه گلبهار دوستت داریم
  • رایزنی گروسی و امیر عبداللهیان در تهران
  • امیر حیدری: هیچ‌کس قادر به تهدید جمهوری اسلامی و منافع ملی کشور نیست
  • شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
  • شهادت نوزاد نجات یافته از شکم مادر شهید + فیلم
  • آماده‌سازی مصلای وحدت گرگان برای برگزاری یادواره شهدای گلستانی مدافع حرم و امنیت + فیلم
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد